آثار پرشمار و عمیق استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در زمینههای مختلف اسلامی نهتنها در ایران شیفتگان بسیاری پیدا کرده و عطش حقیقتجویی هزاران تن را فرونشانده است، بلکه به خارج از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی سرزمین ما نیز راه پیدا کرده و جهان معاصر را تحتتأثیر قرار داده است. در این میان، بسیاری از تازهمسلمانان کتابهای شهید مطهری را یاریگر خود در بزنگاههای فکری دوران تحقیق دربارهی اسلام و پاسخگوی پرسشهای خود میدانند. «شفا مصطفی»، بانوی تازهمسلمان استرالیایی و از فعالان عرصهی تبلیغ در استرالیا، در نوشتهی کوتاهی از برجستگی آثار شهید مطهری در میان حقجویان مغربزمین سخن گفته است.
نوشتن دربارهی آیتالله مرتضی مطهری در سالروز شهادتش افتخار بزرگی است. در چنین روزهایی، این آیهی قرآن دربارهی شهدا بیاختیار به ذهن میآید: «کشتهشدگان راه خدا را مرده نپندارید، که زندهاند و به آنان نزد پروردگارشان روزی میدهند.» (آل عمران: 169) آیتالله مطهری، از آنجا که به شهادت رسیده، همیشه زنده است، اما از این دیدگاه قدسی هم که بگذریم، نوشتهها و آموزههای او همچنان زنده و در تنویر جان انسانها تأثیرگذارند و این تاثیر نهتنها در ایران یا کشورهای اسلامی، بلکه در سرتاسر جهان مشهود است. خداوند به او اجر عظیم عنایت فرماید.
من بهعنوان یک مسلمان نسبتاً جدیدالورود، در پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با آثار شهید مطهری آشنا شدم. در 12 فوریه (22بهمن) سال1994 اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی دانشگاه «کوئینزلند» کتاب «انسان و جهان» (مجموعهی چند جلد از کتابهای شهید مطهری شامل «انسان و ایمان»، «جهان بینی توحیدی»، «وحی و نبوت»، «انسان و قرآن»، «جامعه و تاریخ»، «امامت و رهبری» و «حیات اخروی») را به من هدیه دادند. خداوند به همهی آن جوانان عزیز خیر بدهد که نهتنها به آثار این مرد بزرگ احترام گذاشتند، بلکه آن کتاب را با اشتیاق در اختیار من قرار دادند.
این کتاب، اثر فوقالعادهای است. نمیتوانم بگویم که همانجا نشستم و کتاب را تا آخر خواندم، چون اینگونه خواندن چنین کتابی درست هم نبود. اما با نگاهی به آن و پس از تعامل بیشتر با دانشجویان، احساس کردم جذب این کتاب شدهام. سرانجام وقتی اولین صفحهی کتاب را خواندم، دیدم نهتنها جذب، بلکه غرق آن شدهام. تصور اینکه کسی چنین اثر عمیقی را بدون عنایت الهی نوشته باشد مشکل است. گستردگی و در عین حال انسجام مطالب و نیز اشاره به منابع فراوان، حاکی از تلاش علمی آمیخته با معنویت شهید مطهری است. راستش را بخواهید احساس کردم که بالاخره عالمی را یافتهام که میتواند به سؤالات چندینسالهی من پاسخ دهد.
دومین کتاب شهید مطهری که توجه من را جلب کرد، «نظام حقوق زن در اسلام» بود. از آنجا که با خواهران مسلمان و تشکلهای مربوط به زنان ارتباط گستردهای داشتم، این کتاب را بسیار جامع دیدم. «نظام حقوق زن در اسلام» نهتنها از نظر قوانین مدنی و اصول اسلامی، بلکه بهلحاظ طبیعت بشری هم بسیار عمیق به موضوع پرداخته و با شناسایی معضلات زنان غربی، برای حل آنان ارائهی طریق کرده است. ما زنان غربی بهتر میتوانیم نگاه حکیمانهی شهید مطهری را در این کتاب ببینیم. شهید مطهری این کتاب را با آمیزهای از دلسوزی و زبان طنز نوشته است و مثل همیشه در هر موضوعی، از منطقی استوار برخوردار است و منابع را بهطور کامل نقل میکند. هرچند من توفیق خواندن دیگر کتابهای شهید مطهری را هم داشتهام، اما بهطور ویژه این دو کتاب را هم برای مسلمانان و هم غیرمسلمانان استرالیا جامع یافتهام.
کسی که بهطور جدی در عرصهی تبلیغ اسلام فعالیت کند، با افراد مختلفی برخورد میکند و بسیار پیش میآید که خداوند کسانی را به سراغ ما میفرستد که واقعاً محتاج بهرهگیری از گنجینهی آثار شهید مطهری هستند. بد نیست که در این نوشته سرگذشت یکی از این افراد را برایتان نقل کنم:
ما برای معرفی مرکز اسلامی خود در یک روزنامهی محلی آگهی میدهیم. یک روز صبح پیرمردی به مرکز اسلامی تلفن زد و میخواست یک قرآن از ما بخرد. ما هم گفتیم که حاضریم با افتخار یک جلد قرآن به او هدیه بدهیم. به همراه ترجمهی انگلیسی قرآن، چند کتاب و محصولات فرهنگی دیگر هم، که فکر میکردیم به دردش بخورد، برایش فرستادیم. پیرمرد دوباره تماس گرفت و ضمن تشکر، ماجرای زندگیاش را اینچنین برای ما تعریف کرد:
«من در جنوب استرالیا به دنیا آمده و زندگی میکردم. یک روز چند تاجر مسلمان افغانی به مزرعهی ما آمدند و من مجذوب رفتار پسندیدهی آنها شدم. چند سال بعد به خدمت ارتش درآمدم و به مصر اعزام شدم. در آنجا به بیماری آبله مبتلا شدم. سربازان مسلمانی که از من پرستاری میکردند، از مادر هم مهربانتر بودند. این دو تصویر زیبا را از اسلام همیشه در ذهن داشتم. بعدها زندگی من را به مسافرت به نقاط مختلف دنیا کشاند. مدرک مهندسیام را گرفتم و برای کار به کشورهای اسکاندیناوی، روسیه و چین رفتم و در چین شیفتهی عقاید کمونیستی شدم. در این سالها به چند زبان خارجی مسلط شدم و پس از چند سال به استرالیا برگشتم و بالاخره افزایش احساسات ضد اسلامی در استرالیا مرا واداشت که به مطالعهی قرآن بپردازم.»
پس از آن، پیرمرد به تحقیقات خود دربارهی اسلام ادامه داد، چندین بار به مرکز اسلامی ما آمد و ما هم به دیدن او میرفتیم و دربارهی اسلام صحبت میکردیم، ولی او همچنان به افکار کمونیستی دلبسته بود. در این مقطع من احساس کردم که وقتش رسیده او را با کتابهای شهید مطهری آشنا کنم، چون فکر میکردم او قدر این نوشتهها را میداند، بنابراین کتاب ارزشمند «انسان و جهان» را به او معرفی کردم.
اگر بتوان تعبیر «شکوفا شدن» را دربارهی یک پیرمرد به کاربرد، باید بگویم که او با خواندن این کتاب شکوفا شد. او با اشتیاق تمام، همهی کتابهای من، حتی آنهایی را که چند جمله از نوشتههای شهید مطهری در آنان آمده بود، مطالعه کرد. خلاصه پیرمرد در سال 2005 شهادتین را گفت و مسلمان شد. بعد از مسلمان شدن به گفتهی یکی از دخترانش «چهرهاش از شدت شعف میدرخشید». چندی نگذشت که پیرمرد بیماری سختی گرفت و در سال 2006 درگذشت.
کسانی هستند که همچون تشنهای در بیابان، با لطف و رحمت خداوند به دنبال حقیقت اسلام میگردند. همین افراد در راه جستجوی خود، با خواندن آثار شهید مطهری متوقف میشوند و با نفوذ شهید مطهری در فکر و روحشان به دین اسلام ایمان میآورند. این کاروان در همینجا از حرکت باز نمیایستد و به راه خود ادامه میدهد و در حقیقت، کتابهای شهید مطهری، همچون خود او هنوز زندهاند و به حیات خود ادامه میدهند. والحمدلله.
موضوعات مرتبط: